باسلام به همه ی عزیزانمن دختری 18 ساله هستم که در...
ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 18 ساله )
باسلام به همه ی عزیزان
من دختری 18 ساله هستم که در خانواده ایی مومن بزرگ شدم. من حدودا10ماهی میشود که به طور ناخواسته عاشق پسری شدم که از فامیل های نزدیکمان است. من خیلی خیلی تلاش کردم کهاورا فراموش کنم اما همه ی فکر وخیالم اوشده وهرچی سعی می کنم که اورا از یاد ببرم نمی شود هر لحظه به یادم می افتد حتی صبح که از خواب بلند می شوم اولین چیزی که به یادم می افتد او است. من با او اصلا رابطه ی پهانی ندارم اما وقتی اورا در جایی می بینم همهی تلاشم برای فراموش کردن از بین می رود.من از هر دعایی برای فراموش کردن از دوستان از کتاب ها از اینترنت پیدا کردم اما هیچ اثر وفایده ایی ندارد مانند توده ایی در ذهنم جا خشک کرده واین مرا خیلی آزار می دهد حتی تا جایی که من می خواستم خود کشی کنم. از شانس بد من امسال هم قرار است کنکور بدهم با این وضع اصلا نمی توانم درس بخوانم چون آرامشوتمرکزو سکوتی برایم باقی نگذاشته توروخدا برایم دعا کنید. هر دعا وذکری که باعث میشه من این قضیه رو به طور کامل فراموش کنم بهم بگید دیگه صبرم تموم شده دارم دیوونه میشم
مشاور (خانم صفری)
باسلام خواهر عزیزم من به عنوان روانشناس شرایط شما را درک می کنم اما متاسفانه هیچ دعایی در دست ندارم که کار فراموشی را انجام دهد و هیچ پاک کن جادویی هم در اختیار ندارم که خاطرات شما و آنچه در ذهنتان می گذرد را به یکباره پاک کنم. اما می خواهم نکته ای را به شما یادآوری کنم که ممکن است کمک کننده باشد. و آن هم این است که ورود و خروج افکار, احساسات و تجربیات ذهنی دست شما نیست, کار ذهن سالم تولید فکر است و زمانی که شما با موقعیت های متفاوت مواجه می شوید تولید افکارتان هم بیشتر می شود مخصوصا در مواقعی که آن اتفاق برای شما بار هیجانی هم داشته باشد, مثل اتفاقی که اخیرا برایتان افتاده. پس این طبیعی است که ذهنتان حول و حوش این اتفاق فکر تولید کند و اتفاقا کار ذهن سالم هم همین است و اگرنه عقب مانده ی ذهنی محسوب می شدید. به همین خاطر در وهله ی اول بدانید این افکار طبیعی است . اما مشکل ما آدم ها این است که در دام این افکار گیر می افتیم و آن قدر به آن ها شاخ و برگ می دهیم که ما را از انجام اکثر کارهایمان باز می دارد به همین دلیل می خواهم برایتان توضیح بدهم که چه طور در دام این افکار گرفتار نشویم و در عین حال به کاری که قرار است انجام دهیم بپردازیم. برای این کار نیاز دارم از تجربیات ذهنی شما آگاه شوم به همین دلیل می خواهم زمانی که احساس کردید ناراحتی بیشتری دارید و از این موضوع فشار بیشتری را احساس می کنید دکمه ی آرام ذهنتان را بزنید, آن ها را مشاهده کنید و برایم بنویسید دقیقا در ذهنتان چه می گذرد و چه افکار و احساساتی بیشتر اذیتتان می کند, و دیگر اینکه بعد از ورود این افکار چه کار کرده اید؟ یادتان باشد فعلا نمی خواهم در مورد آنها کاری انجام دهید فقط آنها را یادداشت کنید.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}